آیرونی ابزاری است که نویسندگان برای نشان دادن تفاوت بین آنچه ما انتظار داریم اتفاق بیفتد و آنچه در واقع در داستان اتفاق می افتد استفاده می کنند. به طور عمده سه نوع کنایه وجود دارد: نمایشی، موقعیتی و کلامی.
کنایه دراماتیک زمانی اتفاق می افتد که مخاطب چیزی را می داند که شخصیت های داستان نمی دانند. این باعث ایجاد تعلیق و گاهی طنز می شود زیرا ما می توانیم وقایع در حال رخ دادن را متفاوت از شخصیت ها ببینیم.
کنایه موقعیت زمانی اتفاق می افتد که بین آنچه ما انتظار داریم رخ دهد و آنچه واقعاً اتفاق می افتد تضاد وجود دارد. این نوع کنایه می تواند با چرخش داستان در جهت های غیرمنتظره، مخاطب را غافلگیر کند و درگیر خود کند.
کنایه کلامی شامل تفاوت بین آنچه گفته می شود و آنچه که منظور است. اغلب زمانی اتفاق میافتد که کسی برخلاف آنچه واقعاً منظورش را میگوید، مانند طعنه یا سخنی هوشمندانه، اتفاق میافتد.
در داستانها، کنایه به عمق و جذابیت میافزاید و باعث میشود مخاطب بیشتر درباره شخصیتها و داستان فکر کند. این راهی است که نویسندگان با انتظارات ما بازی می کنند و ما را به رویدادهای در حال رخ دادن علاقه مند می کنند.
ایرونی چیست؟
آیرونی یک ابزار داستان سرایی است که با تفاوت بین آنچه ما انتظار داریم و آنچه واقعاً اتفاق می افتد بازی می کند. نویسندگان و سخنرانان از کنایه برای خنده دار کردن چیزها، ایجاد تعلیق یا تمرکز بر موضوع مهم استفاده می کنند. این کار با نشان دادن عدم تطابق بین آنچه اتفاق میافتد و آنچه ما فکر میکردیم اتفاق میافتد، عمل میکند. این عدم تطابق می تواند توجه را به بخشی از داستان، شخصیت یک شخصیت یا یک موضوع کلی جلب کند.
تصور کنید در یک داستان انتظار یک چیز را دارید، اما برعکس این اتفاق می افتد و باعث می شود بخندید یا روی لبه صندلی خود نگه دارید. این پیچ و تاب یا تناقض غیرمنتظره همان چیزی است که کنایه را جالب می کند. به طرح عمق می بخشد، شخصیت ها را بیشتر نشان می دهد و به انتقال ایده های اصلی به روشی قدرتمند کمک می کند. بنابراین، وقتی در یک کتاب، فیلم یا مکالمه با کنایه مواجه میشوید، به یاد داشته باشید که مانند غافلگیری است که به بیان داستانی بهتر و جذابتر کمک میکند.
همچنین خواندن: 15 نمونه از مضامین در ادبیات
تاریخچه ایرونی؟
با وجود اینکه آلانیس موریست، کنایه را معروف کرد، اما به آن نرسید. اعتبار آن به یک شخصیت یونانی به نام ایرون مربوط می شود، مردی مستضعف که هوشمندانه از شوخ طبعی برای پیشی گرفتن از دیگران استفاده می کرد. این باعث پیدایش اصطلاح یونانی «eironeía» به معنای «جهل عمدی متاثر شده» شد. بعداً به عنوان «ironia» به لاتین راه یافت و در نهایت در قرن شانزدهم به یک چهره انگلیسی پرکاربرد تبدیل شد.
در ادبیات، کنایه به عنوان پیام مخفی نویسنده به خواننده عمل می کند و لایه های پنهان معنا و طنز را اضافه می کند. این به اشکال مختلف، مانند کنایه موقعیتی، که در آن نتایج، انتظارات را نادیده می گیرد، مانند آتش گرفتن ایستگاه آتش نشانی - یک پیچش داستانی شگفت انگیز است. کنایهای دراماتیک نیز وجود دارد، جایی که مخاطب چیزی را میداند که شخصیتها نمیدانند و تنشهای محسوسی ایجاد میکند. و از کنایه کلامی غافل نشویم، جایی که کلمات گفتاری هوشمندانه با معنای مورد نظر که اغلب آغشته به طعنه یا شوخ طبعی هستند، در تضاد هستند.
کنایه فراتر از برخورد صرف انتظار و واقعیت است. این ابزار پیچیده ای است که توسط نویسندگان برای القای عمق، طنز و پیچش های غیرمنتظره در داستان هایشان استفاده می شود. کنایه مانند یک ادویه ادبی این قدرت را دارد که یک روایت ساده را به یک جشن لذیذ برای ذهن تبدیل کند.
درک سه نوع کنایه
آیرونی پیچ و تاب جالبی به داستان ها و گفتگوها می بخشد. سه نوع اصلی کنایه وجود دارد که می توانیم برای درک بهتر این ابزار ادبی بررسی کنیم.
1. کنایه دراماتیک
کنایه دراماتیک که به آن کنایه تراژیک نیز می گویند زمانی اتفاق می افتد که مخاطب چیز مهمی را بداند که شخصیت های اصلی داستان نمی دانند. به عنوان مثال، در نمایشنامه «اتللو» اثر ویلیام شکسپیر از سال 1603، اتللو به یاگو اعتماد می کند، اما مخاطب می داند که یاگو فریبکار است. مثال دیگری در تراژدی یونانی "ادیپ رکس" اثر سوفوکل، قدمت آن به حدود 429 قبل از میلاد می رسد. در این داستان، مخاطب از سرنوشت تراژیک شخصیت اصلی قبل از اینکه خودش آن را کشف کند، آگاه است.
به عبارت ساده تر، کنایه دراماتیک مانند رازی است که مخاطب آن را نگه می دارد و تماشا می کند که شخصیت ها از اطلاعات مهم بی خبر می مانند. این ابزار ادبی به داستان تعلیق و عمق میافزاید و مخاطب را بیشتر درگیر میکند، زیرا آنها پیشبینی میکنند که شخصیتها در نهایت به حقیقت چه واکنشی نشان خواهند داد.
2. کنایه موقعیتی
کنایه موقعیت زمانی اتفاق می افتد که همه چیز آنطور که ما انتظار داریم پیش نمی رود. به عنوان مثال، داستان معروف توسط او. هنری، "هدیه مجوس" (1905). در این داستان، زنی تصمیم می گیرد موهای بلند خود را بفروشد تا برای ساعت عزیز شوهرش زنجیر بخرد. در همان زمان، شوهرش ساعت خود را می فروشد تا برای او شانه ای برای موهایش بیاورد. بخش شگفتانگیز این است که هیچ یک از آنها پیشبینی نمیکنند که هدایای متفکرانه آنها توسط اقدامات دیگری تضعیف شود. این چرخش غیرمنتظره رویدادها کنایه موقعیتی ایجاد می کند.
نوع خاصی از طنز موقعیتی، کنایه کیهانی است که عدم تطابق بین دنیای کامل و نظری و واقعیت عملی و روزمره را آشکار می کند. مانند زمانی است که همه چیز از نظر تئوری کاملاً هماهنگ به نظر می رسد، اما در زندگی واقعی، چرخشی طعنه آمیز و غیرمنتظره به خود می گیرد. درک کنایههای موقعیتی، لایهای از لذت را به داستانها اضافه میکند، زیرا یاد میگیریم انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم.
همچنین خواندن: ساختار موازی چیست؟ انواع و نمونه ها
3. کنایه کلامی
کنایه کلامی زمانی اتفاق میافتد که کسی چیزی میگوید، اما کلماتش با معنای واقعی آنها مطابقت ندارد. زمانی اتفاق می افتد که یک گوینده یک چیز را بیان می کند در حالی که در واقع چیزی متفاوت را قصد دارد. این یک موقعیت طنز یا متناقض ایجاد می کند، زیرا بین منظور آنها و آنچه می گویند تضاد وجود دارد.
دو نوع اصلی کنایه کلامی وجود دارد: اغراق و کم بیان. اغراق آمیز شامل اغراق است، در حالی که دست کم گرفتن اهمیت یک موقعیت را کم اهمیت می کند. شکل دیگری از کنایه کلامی، کنایه سقراطی است، که در آن فرد وانمود می کند که چیزی نمی داند تا دیگران را وادار کند تا نظرات خود را استدلال کنند.
نمونه معروف کنایه کلامی را می توان در مقاله طنز جاناتان سویفت، "پیشنهاد متواضعانه" (1729) یافت. در این اثر، سوئیفت یک موضوع جدی را مورد بحث قرار میدهد، اما پیشنهادی که ارائه میکند به قدری افراطی است که مشخص میشود او از کنایه برای انتقاد از نگرشهای رایج زمان خود استفاده میکند. کنایه کلامی با بازی با شکاف بین آنچه گفته می شود و آنچه واقعاً منظور است، به ارتباطات عمق و شوخ طبعی می بخشد.
پاسخ دهید