مقاله ای که می خواهید بخوانید حاوی اطلاعات قابل اعتمادی در مورد فیلمنامه های دو نفره دراماتیک و موارد دیگر است.
نمایش یک تلاش جمعی و سازماندهی شده توسط چند نفر است. ایفای نقش یک شخصیت در درام مستلزم ثبات و تعهد است تا یک شخصیت خاص را به واقعیت تبدیل کند.
عموماً درام ها فقط یک شخصیت ندارند. آنها همیشه چندین شخصیت در نمایشنامه هستند و هر کدام نقش خاص خود را در هر صحنه ای دارند. چه روی صفحه باشد و چه روی صحنه، همیشه بیش از یک شخصیت در یک درام وجود دارد.
در این راهنما به بررسی فیلمنامه های دو نفره دراماتیک خواهیم پرداخت. اما ابتدا اجازه دهید بفهمیم که فیلمنامه درام چیست.
فیلمنامه درام چیست؟
وقتی از درام صحبت می کنیم، باید به گذشته نگاه کنیم که همه چیز از کجا شروع شد. در قرن ششم قبل از میلاد، یونان باستان تعدادی از بهترین تراژدی نویسان را داشت و آثار آنها هنوز هم تا به امروز مورد قدردانی است.
درام در آتن باستان سرچشمه گرفت و بسیاری از محققان معتقد بودند که همه چیز در طول جشنواره ای برای بزرگداشت خدای یونانی دیونیسوس آغاز شد. یک درام می تواند یک تراژدی، کمدی، اپرا، تراژی-کمدی، مسخره، ملودرام یا موزیکال باشد.
یک درام شامل چندین شخصیت است که به نقش های مختلف اختصاص داده شده اند. درام ها را می توان در هر مکانی اجرا کرد، مشروط بر اینکه بازیگرانی برای بازی هر شخصیت در دسترس باشند.
بازیگری در یک درام که یک فیلمنامه نمایشنامه به او داده شده است. با فیلمنامه بازی، برای بازیگران درام آسانتر است که شخصیتهایشان را بازی کنند. فیلمنامه نمایشنامه توسط نمایشنامه نویسان نوشته می شود و سپس به دست بازیگران می رسد.
سوفوکل، اوریپید و آیسخلوس از نمایشنامه نویسان بزرگ یونان باستان بودند.
همچنین خواندن: 35 نمایشنامه برای دبیرستان: فهرست نهایی
15 فیلمنامه دو نفره دراماتیک
در اینجا، ما به بررسی برخی از فیلمنامه های دو نفره دراماتیک خواهیم پرداخت. این درام ها (نمایشنامه ها) از دو یا چند شخصیت تشکیل شده اند.
بنابراین، اجازه دهید به اولین درام (نمایشنامه) نگاه کنیم.
شماره 1 حداقل من تنها نمیمیرم
این صحنه دقیقاً در اینجا از دو شخصیت تشکیل شده است که دایان و جینجر هستند.
دایان: من او را فقط برای تو ساختم.
زنجبیل: باشه، درسته. تو او را برای من ساختی، او عروسک پارچه ای من است. حالا برو مال خودت درست کن
دایان: جینجر، میتوانی او را به من بسپاری؟
زنجبیل: نه، چرا باید؟
دایان: همین الان عروسک پارچه ای را به من بده.
جینجر: نه دایان. چرا عروسک پارچه ای من را اینقدر بد می خواهی؟
دایان: من به او نیاز دارم، حداقل من تنها نمیرم.
زنجبیل: نه، من نمی توانم عروسک پارچه ای ام را به تو بدهم.
دایان: چرا من نمی توانم عروسک پارچه ای تو را داشته باشم؟
جینجر: دایان میدونی چرا.
دایان: نه.
زنجبیل: من به عروسک پارچه ای ام نیاز دارم، نمی توانم او را رها کنم.
دایان: اما تو الان دارن رو داری و نباید اذیت بشی.
زنجبیل: می دانم، اما این یکسان نیست.
دایان: مثل هم نیست؟
زنجبیل: چرا ما این گفتگو را انجام می دهیم؟
دایان: لطفا منو بدون مافین رها نکن.
زنجبیل: فکر می کنم زمان رفتن من فرا رسیده است.
دایان: لطفا، من به او نیاز دارم.
جینجر: و من هم همینطور، دایان.
دایان: این چیزیه که تو میخوای؟
زنجبیل: بله، من به او نیاز دارم.
دایان: و من هم همینطور.
#2. این یک مکان آرام برای گپ زدن است
«این یک مکان آرام برای چت است» یکی از فیلمنامه های دو نفره دراماتیک است. در این نمایشنامه درام تک پرده سه شخصیت وجود دارد. از شخصیت های این درام می توان به کندرا، دارلا و سام اشاره کرد. کندرا به مادرش می گوید که دارد کسی را می بیند. او در مورد پسری به نام سام به مادرش می گوید.
دارلا: و بعد چی، چی شد؟
کندرا: کمی صحبت کردیم.
دارلا: و بعد، چه اتفاقی افتاد؟
کندرا: گاهی اوقات ما فقط به پیاده روی می رویم. یک پارک زیبا در آن طرف جاده وجود دارد و آنجا جایی است که با هم وقت می گذراندیم.
دارلا: عزیزم داری منو می پوشی.
کندرا: مامان، بس کن.
دارلا: باید همین الان اون لباس رو در بیاری قبل از اینکه خودم این کار رو انجام بدم.
کندرا: ها، ها، ها، مامان، تو جرات نمی کنی همچین کاری بکنی.
دارلا از روی مبل بلند می شود.
دارلا: باید همین الان لباس منو در بیاری.
کندرا: نه، نمی کنم.
دارلا و کندرا با لباس مبارزه می کنند. لباس به اشتباه توسط دارلا پاره شده است.
دارلا: اوه! ببین چیکار کردی
کندرا: مامان، چیکار کردی؟ چرا مامان چرا با من اینکارو کردی؟ میدونی من امشب با سام قرار دارم.
دارلا: سام کیه؟
کندرا: او همان مردی است که مدتی است با او صحبت می کنم.
دارلا: چند وقته با این سام حرف میزنی؟
کندرا: من مامان را نمی شناسم.
کندرا سریع به سمت اتاقش می دود.
دارلا: امشب بیرون نمیری.
کندرا: بله من امشب میرم بیرون.
#3. اون کلمه ای هست که ازش متنفرم
بعدی در لیست ما از فیلمنامه های دو نفره دراماتیک «آن دنیا وجود دارد که از آن متنفرم».
این درام درباره دانش آموز دبیرستانی به نام بایرون است. بایرون یک کارآفرین جوان است که می خواهد یک شرکت دوچرخه تاسیس کند. بایرون به عنوان یک دانش آموز دبیرستانی هنوز راه درازی در پیش دارد. پدر و مادر بایرون سخت گیر هستند و این یکی از چالش هایی است که او باید پشت سر بگذارد.
بایرون: کلمه ای است که از آن متنفرم و بسیار آزاردهنده است. من می دانم که چه می خواهم و این نیست که بانکدار یا وکیل شوم. متاسفم که شما و پدرم را ناامید می کنم، اما می خواهم رویاهایم را دنبال کنم.
پدر: جوان مواظب زبانت باش، بس است.
بایرون: می خواهی من را کنترل کنی، می خواهی وکیل یا بانکدار شوم.
مادر: به حرف من گوش کن پسر، تو زیر سقف منی و مثل مادرت از من اطاعت خواهی کرد. شما چاره ای ندارید جز اینکه از تصمیمات من اطاعت کنید.
بایرون: اوه عیسی! فکر می کنم اگر اینجا بمانم دیوانه خواهم شد.
پدر: عملکرد خود را در مدرسه بهبود بخشید و خواهیم دید که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت. من و مادرت باید شاهد تغییر مثبت در نمراتت باشیم. اگر نمرات شما بهبود یابد، به شما اجازه می دهیم کسب و کار خود را راه اندازی کنید.
بایرون: بابا، الان ماه می است و من نمی توانم کاری انجام دهم تا نمراتم را بالا ببرم.
پدر: خب، داری میری مدرسه تابستانی؟
بایرون: شاید.
پدر: گوش کن مرد جوان، اگر فکر میکنی به مدرسه تابستانی میروی، پس معامله قطع است.
بایرون: بابا چی میگی؟
پدر: گوش کن پسر، تو به من و مادرت اعتراف نکردی که ممکن است به مدرسه تابستانی بروی.
بایرون: من به مدرسه تابستانی نمی روم، بابا.
#4. خوشحالم که کسی در این خانه هست
این یکی از فیلمنامه های دو نفره دراماتیک است و مروا در این نمایشنامه پسرش را با پدربزرگش مقایسه می کند. دو شخصیت این نمایش تک پرده مروا و توبی هستند.
مروا. میخوای بری بیرون؟
توبی: من در ایوان خواهم بود که اگر به توجه من نیاز داری بتوانم صدایت را بشنوم. این درست است؟
مروا: اینجا تنهاست. خوب است بدانید کسی در این خانه است. در مقیاس یک تا ده و اینکه قوی ترین هستید، چقدر مصمم هستید که بیرون بروید؟
توبی: دوازده.
مروا: چی، دوازده؟
توبی: شاید پانزده.
مروا: خدای من.
توبی: میتونم؟
مروا: آن پنجره را کمی بازتر باز کن.
توبی: لطفاً برای من توضیح دهید که چرا پاهای لینگوینی دارم.
مروا: این را از پدربزرگت گرفتی. او دقیقاً شبیه شماست یا باید بگوید شبیه او هستید.
توبی: پدربزرگ من کوچک بود؟
همچنین خواندن: 20 راه برای غلبه بر چالش های زندگی
#5. فکر کردم میتوانم به تنهایی از اینجا خارج شوم
این یکی از فیلمنامه های دراماتیک دو نفره است و شامل یک نوجوان فراری است. نوجوان فراری در این نمایشنامه کارلوتا است که برای یک مرد باتجربه کار می کند.
کندرا: چی شده دختر؟
کارلوتا: خوبم.
کندرا: اینجا چیکار میکنی و چرا بو میکشی؟ میدونی که میتونم صداتو بشنوم
کارلوتا: صدای من را می شنوی؟
کندرا: آره، اتاق من آن طرف این پنجره است. من می توانم چیزهایی را در فاصله پانصد فوتی از جایی که ایستاده ایم بشنوم. پس چرا گریه میکنی عزیزم؟
کارلوتا: دلم برای مادرم خیلی تنگ شده است.
کندرا: فکر کردم مرده.
کارلوتا: نه، متاسفم که به شما دروغ گفتم.
کندرا: اشکالی ندارد، تا زمانی که با من درگیر نباشی، کسب و کار توست.
#6. شما باید در رانندگی در باران بیشتر مراقب باشید، آقای ماس
«شما باید بیشتر مراقب رانندگی در باران باشید، آقای ماس» یکی از فیلمنامههای دراماتیک دو نفره است. سه شخصیت در این درام (نمایشنامه) حضور دارند. شخصیت ها شامل الیزابت، هری و مری هستند.
الیزابت: شما باید بیشتر مراقب رانندگی در باران باشید، آقای ماس.
هری: چرا اینطوریه؟
الیزابت: آیا همه ما نباید این کار را انجام دهیم؟
هری: بله، البته.
الیزابت: مادر، لازم نیست اینجا باشی.
مریم: نه؟
الیزابت: فکر می کنم از چهره او خوشم می آید.
مریم: از این موضوع مطمئنی؟
الیزابت: البته.
الیزابت اتاق را ترک می کند و از دخالت مادرش شکایت می کند. سپس هری پاسخ می دهد.
هری: دخالت در چی؟
الیزابت: تو پسر باهوشی هستی و باید این را بدانی.
هری: البته من احمق نیستم و این را می دانم.
شماره 7. آیا می دانید چگونه به خانه می رسید؟
در این نمایشنامه دو شخصیت هریسون و تیفانی وجود دارد. در این نمایش، تیفانی از هریسون خوشش می آید، اما شک دارد که آیا همه چیز درست شود یا خیر.
تیفانی: میدونی چطوری به خونه میرسی؟
هریسون: فکر می کنم از راه آهن استفاده کنم.
تیفانی: من نمی توانم شما را دعوت کنم.
هریسون: چرا؟
تیفانی: تو نمی فهمی، پیچیده است.
هریسون: به خاطر مادرت هست؟
تیفانی: آره، یه جورایی. من شما را دوست دارم و سعی می کنم این فرصت را به شما بدهم، اما نمی بینم که این به جایی برسد.
#8. از کجا بفهمیم که درست است؟
این یک صحنه دراماتیک از یک نمایشنامه تکپرده است. Gesebel و Jeffrey در صحنه حضور دارند.
گزبل: از کجا بفهمیم که درست است؟
جفری: و چه چیزی حقیقت دارد؟
Gesebel: چگونه می دانیم که نظریه های ایجاد شده توسط مردان و چیزهایی که تصور می کنیم معتبر هستند؟
جفری: اما ریاضی درست است.
Gesebel: بله، ریاضیات منطقی است، اما این بدان معنا نیست که درست است.
جفری: خوب، از کجا بفهمیم چه چیزی درست است؟
Gesebel: حقیقت این است که ما این کار را نمی کنیم.
#9. شهر ما چاله است
فیلمنامهی «ما یدککش گودال است» یکی از فیلمنامههای نمایشی دو نفره است. این نمایشنامه وضعیت اسفبار ساکنان نزدیک یک دریاچه را توصیف می کند. آنها جمعیت دریاچه و تأثیر آن بر محیط زیست را دیده اند.
سپیده دم: شهر ما چاله هاست. به دلیل جمعیت، نیمی از مردم بیمار هستند. بیلی رو یادت هست؟
چیزل: آره، او را به یاد دارم.
سحر: او قبل از مرگش این را به من گفت.
شماره 10. داشتی تسلیم می شدی
این صحنه زمانی شروع شد که چاد به این نتیجه رسید که کالج برای او نیست و لیا در تلاش است تا دلیل آن را بداند.
لیا: شما می دانید که توانایی انجام دادن بیش از آنچه به خودتان اجازه می دهید را دارید.
چاد: نه، احساس می کنم در دام افتاده ام.
لیا:نگران نباش من کمکت میکنم.
چاد: چطور میخواهی به من کمک کنی، لیا؟
لیا: می دانم که می خواهی به کالج چاد بروی و وقت آن رسیده که با ترس هایت روبرو شوی. ما میتوانیم با هم درخواستها را پر کنیم و همچنین برخی کمکهای بلاعوض یا وامها را بررسی کنیم.
شماره 11. چطور من را پیدا کردید؟
این صحنه شامل پدر و پسرش می شود. او گم شده بود، اما پسرش او را پیدا کرد.
بیلی: چطوری منو پیدا کردی؟
راب: ما همیشه می دانستیم که شما اینجا هستید.
بیلی: باشه، چند سالته؟
راب: من هجده ساله هستم.
راب آبجوش را به بیلی می دهد.
#12. آیا برای آن امتحان شکسپیر مطالعه کردید؟
پائولا و دین دو شخصیت این صحنه هستند.
دین: آیا شما برای آن امتحان شکسپیر مطالعه کردید؟
پائولا: منظورم این است که مدتی است که مطالعه نکرده ام.
دین: نه؟
پائولا: تمام کاری که انجام داده ام فقط گوش دادن در کلاس است.
شماره 13. من از آن زمان تصمیم گرفته ام تنها بمانم
دو شخصیت این نمایشنامه مت و جینجر هستند.
مت: از آن زمان تصمیم گرفتم تنها بمانم.
زنجبیل: دختر کی بود؟
مت: کیمبرلی جانسون.
زنجبیل: پسرها با او چه کردند؟
مت: فکر می کنم آنها او را لمس کردند و او این کار را دوست نداشت.
همچنین خواندن: 10 بهترین مدرسه بازیگری در جهان
شماره 14. چرا باید نظر شما برای من مهم باشد؟
شان و داگلاس دو شخصیت نمایشنامه او هستند.
سین: من پدر و مادر ندارم، فقط پدربزرگ و مادربزرگ دارم و آنها هستند که از من مراقبت می کنند.
داگلاس: اشکالی نداره، تو هنوز کسی رو داری که بهت اهمیت میده.
شماره 15. تا حالا به بلوز گوش دادی؟
در این صحنه، کایل در حین بازداشت با اسکارلت ملاقات می کند و آن دو شروع به دوست داشتن یکدیگر می کنند.
کایل: تا حالا بلوز گوش دادی؟
اسکارلت: بله، من آن را شنیده ام، اما هرگز به آن گوش نکرده ام.
کایل: باید با من بیای و امتحانش کنی.
اسکارلت: باشه، فکر میکنم ممکن است به آن ضربه بزنم.
برای خواندن این فیلمنامه های نمایشی دو نفره، کلیک کنید اینجا کلیک نمایید تا آنها را به طور کامل بخوانید.
نتیجه
درام ها توسط بازیگران اجرا می شود و بیشتر مورد استقبال مخاطبان قرار می گیرد. خواه کمدی، تراژدی، موزیکال، مسخره، تراژی-کمدی، ملودرام یا اپرا باشد، به بهترین بازیگران نیاز دارد تا شخصیت های مهم را روی پرده بیاورند.
همانطور که قبلاً گفتیم، درام ها را می توان در هر مکانی اجرا کرد. اگرچه برای اجرای روی صحنه مناسب تر است.
توصیه
- فهرست of شمارههایی برای تماس برای شوخی وقتی حوصلهتان سر میرود
- 20 بهترین آموزش نمایندگی سفر بصورت آنلاین در سال 2024 بصورت رایگان
- پردرآمدترین ارتش جهان در سال 2024 (10 کشور برتر)
- Restaurante De Mariscos Cerca De Mi: همه آنچه باید بدانید
- برنامه زمانبندی وب Faa چه کاری انجام می دهد؟
پاسخ دهید