تعریف ساده واژه «نژادپرستی» بر اساس فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، این باور است که هر نژاد دارای ویژگی های متمایز و ذاتی است. این اعتقاد بر این است که یک نژاد بر دیگران برتری دارد
نژادپرستی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد - می تواند شخصی باشد، در نهادها ریشه دوانده یا حتی توسط افراد درونی شود. تبعیض شامل نگرش ها، اعمال و کل سیستم ها می شود.
از نظر تاریخی، نژادپرستی اهمیت قابل توجهی داشت زمانی که اروپاییها و آمریکاییهای سفیدپوست مفهوم مدرن «نژاد» را برای توجیه عمل بردهداری توسعه دادند. در حالی که تعصب و طرد در طول تاریخ وجود داشته است، این مفهوم سازی از نژاد نقش مهمی در شکل دادن به اعمال تبعیض آمیز که امروزه ادامه دارد ایفا کرد.
در این مقاله، ما به آغاز نژادپرستی می پردازیم و روشن می کنیم که چه کسی این اقدام تبعیض آمیز را آغاز کرده است. علاوه بر این، پنج نمونه از نژادپرستی را برای درک بهتر مظاهر آن ارائه خواهیم کرد. علاوه بر این، راههای اقدام علیه نژادپرستی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
ریشه ها و ریشه های تاریخی نژادپرستی
نژادپرستی ریشه در مفهوم نسبتاً اخیر "نژاد" دارد، طبقه بندی که در طول تجارت برده فراآتلانتیک در قرن شانزدهم. هزاران سال قبل از این، مردم تفاوتهای بین خود را میپذیرفتند، اما انسانها را بر اساس نژاد دستهبندی نمیکردند.
با این حال، با افزایش تقاضا برای نیروی کار برده شده در قرن هفدهم، سفیدپوستان اروپایی و آمریکایی به دنبال توجیهی برای برده داری بودند که منجر به توسعه مفهوم "نژاد" شد.
پروفسور اندرو کوران، در مقالهای در تایم، نشان میدهد که چگونه دانشمندان و فیلسوفان آن دوران به دنبال توضیحات غیرمذهبی برای توجیه تفاوتهای درک شده بین آفریقاییها و سفیدپوستان اروپایی بودند.
این متفکران صرفاً توسط کنجکاوی علمی هدایت نمی شدند. آنها فعالانه به دنبال دلایلی برای مشروعیت بخشیدن به برده داری بودند.
از طریق آزمایشها و نظریههای شبه علمی بیاعتبار، سلسلهمراتب نژادی پدید آمد که سفیدپوستان را در بالا و سیاهپوستان را در پایین قرار داد. برخی استدلال میکردند که «نژادهای» خاصی برای بردگی در نظر گرفته شدهاند، و ادعا میکردند که طبق یک نظم طبیعی درک شده است.
فراتر از توجیهات علمی، استدلالهای مذهبی با مفهوم «نژاد» نیز در هم آمیخته بود. این باورها به طور جمعی به ایجاد سلسله مراتب نژادی کمک کردند که تبعیض و نابرابری را تداوم بخشید.
درک توسعه تاریخی نژادپرستی عوامل پیچیده و به هم پیوسته ای را که درک معاصر ما از نژاد را شکل داده اند روشن می کند.
همچنین خواندن: همسان سازی فرهنگی چیست؟
سیر تکامل نژادپرستی در طول زمان
نژادپرستی در طول زمان تغییر کرده است. در سال 1859، آخرین کشتی حامل بردگان وارد ایالات متحده شد. برده داری پنج سال بعد پس از جنگ داخلی آمریکا پایان یافت.
اگرچه برده داری لغو شد، اما نژادپرستی ناپدید نشد. حتی کسانی که علیه برده داری می جنگیدند همیشه به برابری بین سیاهان و سفیدپوستان اعتقاد نداشتند. آنها فقط فکر می کردند برده داری اشتباه است.
نژادپرستی همچنان به شکل دادن به نحوه دید مردم نسبت به یکدیگر و خود ادامه داد.
امروزه نژادپرستی آشکار در بسیاری از جاها تحمل نمی شود، اما سیاست های قدیمی و نژادپرستی پنهان همچنان باعث نابرابری بین نژادها می شود. برخی از مردم به جای درک تأثیر بردگی و بی عدالتی های گذشته، تفاوت های ذاتی بین نژادها را عامل نابرابری می دانند. اما علم نشان می دهد که نژاد مبتنی بر زیست شناسی نیست.
در حالی که نژاد یک مفهوم اجتماعی و سیاسی واقعی است، هیچ مدرک علمی مبنی بر اینکه انسان ها بر اساس DNA خود به گروه های نژادی مجزا تقسیم می شوند وجود ندارد.
شناسایی مصادیق نژادپرستی
نژادپرستی را می توان به شکل های مختلف مشاهده کرد. گاهی واضح است و گاهی اینطور نیست. اما از کجا متوجه می شوید که آن را می بینید؟ در اینجا پنج مثال برای کمک به درک شما آورده شده است:
1. نژادپرستی کوررنگ
بسیاری از مردم از "کور رنگ" بودن دفاع می کنند و ادعا می کنند که نژاد مهم نیست و باید نادیده گرفته شود. این دیدگاه، که به عنوان نژادپرستی کوررنگ شناخته میشود، به اشتباه معتقد است که چون نژاد از نظر بیولوژیکی واقعی نیست، بحث یا تصدیق آن غیرضروری است.
با این حال، در حالی که نژاد ممکن است مبتنی بر زیست شناسی نباشد، به طور غیرقابل انکاری به عنوان یک ساختار اجتماعی وجود دارد، و نژادپرستی همچنان یک موضوع فراگیر است.
کسانی که ادعا میکنند کور رنگ هستند، اغلب ناخواسته در ایجاد تجاوزات خرد مشارکت میکنند – اعمال یا اظهارنظرهای بدون فکری که افراد را بر اساس نژادشان به حاشیه میبرند. به طور متناقض، برخی از افراد، در حالی که عدم تعصب نژادی را ادعا می کنند، ممکن است همچنان دیدگاه های آشکارا تعصب آمیز داشته باشند.
بهطور شگفتانگیزی، مطالعهای در زمینه کوررنگی در زمینه پزشکی نشان داد که پزشکانی که از این ایدئولوژی استفاده میکنند، تمایل بیشتری به گنجاندن نژاد در تصمیمهای غربالگری و درمان خود دارند.
امتناع از اعتراف به وجود نژادپرستی ناخواسته آن را تداوم می بخشد. با اتخاذ موضع کوررنگی، افراد ممکن است ناآگاهانه از اعمال و نگرش های تبعیض آمیز حمایت کنند.
تشخیص اینکه نژاد یک ساختار اجتماعی است به معنای نادیده گرفتن تأثیر آن نیست. درعوض، نیازمند درک دقیقی است که می تواند به از بین بردن تعصبات سیستمی و ترویج برابری واقعی کمک کند.
2. توهین های نژادی و کلیشه ها
توهین های نژادی و کلیشه های نژادی نمونه ای از نژادپرستی است. توهین، کلمات و عبارات توهین آمیزی هستند که برای توهین و تبعیض علیه افراد یا گروه ها بر اساس نژاد یا قومیت آنها استفاده می شود. این سخنان انتقادات زیادی را به همراه دارد و در برخی جاها سخنان نفرت انگیز تلقی می شود که منجر به عواقب قانونی می شود.
کلیشه های نژادی باورهای تعمیم یافته در مورد افراد بر اساس نژادشان هستند. در حالی که برخی ممکن است مثبت باشند، بسیاری از آنها منفی هستند و ایده های مضر مانند گروه های خاص مستعد خشونت یا رفتار مجرمانه را تداوم می بخشند.
کلیشه های منفی به تبعیض، طرد اجتماعی و آسیب روانی کمک می کند. حتی کلیشههای به ظاهر مثبت نیز بیاحترامی هستند زیرا انتظارات بیش از حد سادهشده را به افراد تحمیل میکنند.
هم توهینهای نژادی و هم کلیشهها در ایجاد محیطی از تعصب و تبعیض نقش دارند. به رسمیت شناختن و محکوم کردن چنین رفتارهایی برای ترویج فراگیری و تفاهم در میان جوامع مختلف بسیار مهم است.
3. تبعیض نژادی
تبعیض نژادی نوع رایجی از نژادپرستی است که در آن با مردم به دلیل نژادشان ناعادلانه رفتار می شود. در بسیاری از بخشهای زندگی مانند شغل، خانه، مدرسه، دادگاه و مراقبتهای بهداشتی اتفاق میافتد. گاهی اوقات، تبعیض آشکار نیست. قوانین یا اقدامات ممکن است اشاره ای به نژاد نداشته باشند، اما همچنان می توانند ناعادلانه باشند.
به عنوان مثال، در ایالات متحده، دختران سیاهپوست اغلب در مدرسه با مجازاتهای سختی مواجه میشوند، حتی اگر این امر بهخاطر نژادشان بهطور رسمی نباشد. در یک مورد، یک دختر 12 ساله سیاه پوست به خاطر نوشتن «سلام» روی کمد دچار مشکل شد. او با عواقب جدی روبرو شد، در حالی که یک دختر سفیدپوست که درگیر بود راحت تر پیاده شد. هیچ قانونی وجود نداشت که بگوید با دختران سیاه پوست باید به شدت رفتار شود، اما هنوز هم این اتفاق افتاد.
تبعیض حتی بدون ذکر نژاد هم می تواند اتفاق بیفتد. این ناعادلانه است و به مردم آسیب می رساند. مهم است که تبعیض نژادی را در هر کجا که اتفاق میافتد، بشناسیم و متوقف کنیم.
4. تمرین جداسازی نژادی
تقسیم جامعه بر اساس نژاد، همچنین به عنوان "تفکیک نژادی" شناخته می شود، به معنای جداسازی افراد بر اساس نژاد آنها و محدود کردن دسترسی آنها به منابع، نهادها، خدمات و فرصت ها است. نمونه هایی از این امر شامل آپارتاید در آفریقای جنوبی و آفریقای جنوبی است قوانین جیم کرو در جنوب آمریکا. در این سیستم ها، افراد سیاه پوست مجبور بودند در محله های جداگانه زندگی کنند، در مدارس جداگانه تحصیل کنند، از امکانات عمومی جداگانه استفاده کنند و در بخش های تعیین شده در وسایل حمل و نقل عمومی بنشینند.
علیرغم تلاشها برای توجیه این جدایی با دکترین «جدا اما برابر»، سیاهپوستان آمریکایی پیوسته از رفتار و خدمات ضعیفتری برخوردار بودند. تبعیض مشابهی در آفریقای جنوبی رخ داد.
عمل تقسیم جامعه بر اساس نژاد به نفع نژادهای به اصطلاح «برتر» و جلوگیری از اختلاط نژادی است، آشکارا نژادپرستانه است. حتی اگر موافقان برای برابری در جداسازی استدلال می کردند، جدایی اجباری نقض حقوق بشر باقی می ماند.
همچنین خواندن: 6 نمونه های سن گرایی
5. هدف قرار دادن افراد بر اساس نژاد
ارتکاب جنایت علیه شخصی به دلیل نژادش، جرم نفرت نامیده می شود. اگر بسیاری از مردم بر اساس نژادشان هدف قرار بگیرند و آسیب ببینند، تبدیل به نسل کشی می شود. نسل کشی به معنای کشتن عمدی گروه بزرگی از افراد از یک پیشینه قومی یا ملت خاص برای خلاص شدن از شر آنها است.
هولوکاست یک نمونه وحشتناک از این است. در هولوکاستنازی ها یهودیان با پیشینه های نژادی مختلف را هدف قرار دادند و آنها را نژادی جداگانه در نظر گرفتند. نازی ها این کار را با این کار آغاز کردند که یهودیان را به دلیل نژادشان کم اهمیت جلوه دهند و مانند مردم عادی نباشند.
این امر منجر به جدایی آنها، دور نگه داشتن آنها از جامعه و در نهایت کشتار سیستماتیک آنها شد. هولوکاست یک نمونه جدی از یهودستیزی است، نوع قدیمی نژادپرستی که قبل از درک کنونی ما از نژاد وجود داشته است.
چگونه می توان با نژادپرستی مبارزه کرد؟
نژادپرستی در همه جا حتی در ورزش های حرفه ای اتفاق می افتد. اقداماتی برای مهار نژادپرستی انجام شده است، اما آیا نهادها به اندازه کافی برای ریشه کن کردن نژادپرستی تلاش می کنند؟
بیایید به برخی از مراحل کمک به مبارزه با نژادپرستی نگاه کنیم.
شما باید نژادپرستی را درک کنید
درک نژادپرستی اولین قدم برای رفع آن است. نژادپرستی فقط به این معنی نیست که به خاطر نژادش نسبت به کسی بدی کند. راههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد، حتی بدون اینکه مردم قصد نژادپرست بودن را داشته باشند.
اگر میخواهید نژادپرستی را متوقف کنید، تا جایی که میتوانید درباره آن بیاموزید. کتاب بخوانید، آهنگ گوش دهید، شعر بنویسید، در کلاس شرکت کنید و با افرادی که در مورد نژادپرستی می دانند صحبت کنید. آنها زمان زیادی را صرف یادگیری کرده اند و می توانند به شما آموزش دهند. هنگامی که نژادپرستی را بهتر درک کردید، می توانید برای بهبود اوضاع شروع به کار کنید.
از سیاست های منصفانه برای برابری نژادی حمایت کنید
حمایت از تغییر سیاست در از بین بردن آن بسیار مهم است نژادپرستی نهادینه شده، شبکه ای پیچیده از قوانین، قوانین و سیستم هایی که تبعیض نژادی را در تمام جنبه های جامعه حفظ می کند. برای تغییر پایدار، برای افراد کافی نیست که دیدگاه خود را در مورد نژاد تغییر دهند. سیستم های اعمال کننده نژادپرستی باید دگرگون شوند.
برای ایجاد تفاوت، میتوانید سیاستهای مترقی را از طریق رأیگیری، حمایت از گروههای حمایتی، و بررسی دقیق مقررات در محل کار، مدرسه یا سایر سازمانهایی که در آن مشارکت دارید، تأیید کنید.
اگر مطمئن نیستید که از کجا شروع کنید، توصیه های خط مشی ارائه شده توسط سازمان های عدالت نژادی را بررسی کنید. با مشارکت فعال در این تلاش ها، به ایجاد جامعه ای عادلانه تر و عادلانه تر برای همه کمک می کنید.
رشد شخصی را برای جهانی فراگیرتر در آغوش بگیرید
پرداختن به نژادپرستی به دلیل تأثیر گسترده آن می تواند چالش برانگیز باشد، اما تمرکز بر تغییر شخصی یک نقطه شروع بسیار مهم است. مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرید، زیرا ممکن است افراد ناآگاهانه دارای تعصبات، کلیشهها یا نژادپرستی درونی باشند.
متعهد شوید که زندگی خود را با بررسی باورها و تعاملات خود متحول کنید و در صورت مواجهه با نژادپرستی مخالفت کنید. مسئولیت ها بر اساس تجربیات شخصی متفاوت است. افرادی که از گروه های به حاشیه رانده شده اند در مقایسه با همتایان سفیدپوست خود با چالش های متفاوتی روبرو هستند.
ضروری است از گذاشتن تمام بار پایان دادن به نژادپرستی بر دوش جوامع نژادپرستانه اجتناب شود. در عوض، تقویت همبستگی میان گروههای مختلف، اولویت دادن به حمایت جامعه، و دادن زمان برای استراحت، مؤلفههای کلیدی برای دستیابی به پیشرفت پایدار و پایدار است. پذیرش رشد شخصی به ساختن دنیایی فراگیرتر و درکتر برای همه کمک میکند.
پاسخ دهید