آنچه را که می خواهید در مورد سیستم مدارس دولتی فعلی بگویید، اما یک واقعیت ساده را نمی توان انکار کرد. ایالات متحده تعدادی از بهترین ذهن ها را در جهان تولید کرده است. در مورد آموزش و پرورش کشور انتقادات به حق زیادی وجود دارد. با این حال، ارزش این را دارد که هر از چند گاهی مکث کنیم و در مورد اینکه چقدر پیشرفت کرده ایم فکر کنیم.
چنین تأملی می تواند به جلوگیری از اشتباهات قابل اجتناب و شناخت رویکردهایی که موفقیت فوق العاده ای داشته اند کمک کند. در این مقاله به بررسی خواهیم پرداخت تاریخ آموزش در آمریکا.
از مدارس دوران استعمار گرفته تا سیستم مدرن متمرکز بر علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی (STEM) که اکنون داریم. تاریخچه زیادی برای پوشش دادن وجود دارد، اما ما به طور خلاصه به هر دوره مهم و تغییرات مهمی که در آموزش ایجاد کرده است نگاه می کنیم.
دوران استعمار (قرن 17-18)
کیفیت آموزش در زمان سیزده مستعمره در بهترین حالت مشکوک بود. در وهله اول معلمان واجد شرایط کمی وجود داشت. ادوارد جاناک، استاد دانشگاه تولدو، تدریس در این دوران را به عنوان یک "تلاش تجاری" توصیف کرد. هرکسی می توانست علامتی بگذارد و شروع به تدریس کند.
با این حال، آموزش به آرامی شروع به تغییر کرد. در سال 1642 قانون حضور و غیاب اجباری ماساچوست به تصویب رسید. بر اساس آن، سرپرست هر خانه موظف است اطمینان حاصل کند که کودکان زیر سقف خود به خواندن، مذهب و قوانین آموزش میدهند. آموزش در این زمان نیز بود ارتباط تنگاتنگی با دین دارد. توانایی خواندن کتاب مقدس برای پیوریتن ها اولویت بالایی داشت.
به تدریج، تمرکز آموزش نیز به سمت گسترش یافت تربیت کودکان در مشاغل و مهارت ها از طریق کارآموزی. تنبیه بدنی رایج بود و تا قرن بیستم به عنوان یک روش انضباطی معمول باقی ماند.
جالب اینجاست که چندین کالج که امروزه می شناسیم در این دوره تاسیس شده اند. کالج جدید، که در سال 1636 تاسیس شد، به عنوان شناخته شده است دانشگاه هاروارد. به همین ترتیب، مدرسه کالج که در سال 1701 تأسیس شد، به عنوان ییل شناخته شد. کالج های دیگری مانند پرینستون، کلمبیا، پن و دارتموث نیز در این دوره متولد شدند.
همچنین خواندن: 10 بورسیه برای افراد عینک
انقلاب آمریکا و دیدگاه بنیانگذاران (اواخر قرن 18)
مدارس در این دوره بسیار تحت تأثیر دیدگاه پدران بنیانگذار بودند. به عنوان مثال، توماس جفرسون می خواست که همه کودکان حداقل به مدت سه سال به آموزش رایگان دسترسی داشته باشند. این آموزش بر آموزش خواندن، نوشتن و حساب به آنها تمرکز می کند.
طبق گزارش Road To The Civil War، جفرسون میخواست رویکردی دو لایه به آموزش داشته باشد. یکی مخصوص زحمتکشان و دیگری برای دانش آموختگان. کسانی که قول می دادند آموزش های بیشتری می دیدند. ممکن است کمی برای احساسات مدرن تفرقهانگیز به نظر برسد، اما در زمینه آمریکای اولیه منطقی بود.
جفرسون امیدوار بود که رویکرد دو سطحی او به آموزش به ایجاد رهبران آینده کشور کمک کند.
به طور مشابه، بنیامین راش، یکی دیگر از بنیانگذاران، معتقد بود که هدف از آموزش ایجاد شهروندانی متین است - نه دانشمندان.
این آرمان ها با توجه به منابع محدود آن زمان و نیاز به توسعه سریع کشور پس از استقلال معنا پیدا کرد.
تجربه واقعی برای دانشآموزان بهشدت متکی به حافظه و توجه بود تا توسعه تفکر انتقادی و درک. با این حال، با گذشت سال ها، تعدادی اصلاحات رخ داد که از طریق آن سیستم های جدید معرفی شدند.
اینها شامل سیستم Pestalozzian (که مخالف حفاری و حفظ بود) و سیستم Lancastrian (که مفهوم مانیتور دانش آموز را معرفی کرد) بود.
عصر بیبی بومر (اواسط قرن بیستم)
در طول دهه 1950 و 1960، آمریکا رونق شدید جمعیت را تجربه کرد. جنگ جهانی دوم چندی پیش به پایان رسیده بود و ثبت نام در مدارس پایان یافته بود بیش از 30 درصد افزایش یافته است. آمریکا آمادگی مقابله با افزایش ناشی از آن را نداشت دانش آموزانو برای مدتی هم مدارس و هم معلمان غرق شده بودند.
تنبیه بدنی اغلب مورد استفاده قرار می گرفت زیرا برای معلمان سخت بود که کلاس های درس با دانش آموزان زیادی را تحت کنترل داشته باشند.
از نظر آموزش، مرحله ای وجود داشت که برنامه درسی سعی می کرد بر آموزش مترقی و کل نگر تمرکز کند. این حول محور تلاش برای تحریک رشد فیزیکی، ذهنی و عاطفی بود. کلاسهای فلسفه محبوبتر شدند در حالی که علوم سخت در جایگاه دوم قرار گرفتند.
با این حال، همه اینها در سال 1957، زمانی که آمریکاییها شاهد چرخش موفقیتآمیز اسپوتنیک، ماهواره شوروی بودند، تغییر کرد. بسیاری شروع به ترس از اینکه آمریکا از نظر فن آوری توسط شوروی پیشی گرفته است.
بنابراین، رقص کوتاه با آموزش کل نگر به وقفه رفت. جنگ سرد آتی تضمین می کند که سیستم آموزشی آمریکا بر جذب دانشمندان و مهندسان برای رقابت با شوروی تمرکز خواهد کرد.
همچنین خواندن: 20 بهترین نمونه فرهنگ (نکات برای دانش آموزان)
آموزش مدرن متمرکز بر STEM (امروز)
پس از پیروزی آمریکا در جنگ سرد و تبدیل شدن به تنها ابرقدرت جهان، آموزش و پرورش در این کشور تحولی را تجربه کرد. اکنون منابع به اندازه کافی فراوان بود که اکثر آمریکایی ها به هر دو مدارس دولتی رایگان دسترسی داشتند و حتی می توانستند مدارس خصوصی پولی را انتخاب کنند.
هر ایالت به جای دنبال کردن یک برنامه درسی متمرکز و ملی، برنامه درسی و دستورالعمل های خاص خود را داشت. با این حال، در دهه 2010 شاهد معرفی «استانداردهای مشترک اصلی دولت» بودیم. این تلاشی برای استانداردتر کردن آموزش در ایالات مختلف بود.
با این حال، Common Core بدون بحث نبوده است، و چندین انتقاد از سیستم وجود دارد که نکات معتبری را مطرح می کند. در زمان های اخیر، برخی از ایالت ها تصمیم به خروج از سیستم گرفته اند. این شامل ایندیانا, اوکلاهما، آریزونا، لوئیزیانا و ویرجینیای غربی.
امروزه آمریکایی ها از نظر انتخاب مدرسه گزینه های بسیار بیشتری دارند. پشتیبانی آموزشی ویژه وجود دارد، و ادغام فناوری در آموزش، نوآوری و رشد زیادی ایجاد کرده است.
تمرکز STEM هرگز بیشتر از این نبوده است و در برنامه های درسی بسیاری از مدارس تاکید زیادی بر آن شده است. همچنین تعداد فزاینده ای از مدارس متمرکز بر STEM وجود دارد که هدف آنها آماده سازی دانش آموزان برای تحصیلات عالی و مشاغل در زمینه های مرتبط با STEM است.
با ظهور هوش مصنوعی و مراحل اولیه اکتشافات فضایی بیشتر، اهمیت فناوری، هوانوردی فضایی و زمینه های نجوم احتمالاً در سال های آینده افزایش خواهد یافت. به جرات می توان گفت که تمرکز بر STEM از اینجا به بعد قوی تر خواهد شد.
همچنین خواندن: تئاتر یونانی - 7 واقعیت مفید برای دانش آموزان
نتیجه
بله، همیشه فضا برای بهبود سیستم آموزشی وجود دارد. ما همیشه می توانیم استانداردها و کیفیت بالاتر را هدف قرار دهیم. گاهی ممکن است به نظر برسد که در گذشته اشتباهات زیادی مرتکب شده ایم.
با این حال، وقتی به تاریخ آموزش در آمریکا نگاه می کنیم، مهم است که زمینه تاریخی را در ذهن داشته باشیم. بسیاری از انتخابهایی که امروزه منطقی به نظر نمیرسند، در آن دوران یک ضرورت بودند.
چند دهه بعد، ممکن است به آموزش فعلی متمرکز بر STEM نگاهی بیاندازیم و نقایصی را کشف کنیم که اکنون به سادگی متوجه آنها نمی شویم. پس باز هم، ماهیت آینده نگری چنین است.
پاسخ دهید