برای قرنها، فیلسوفان نقش مهمی در شکلدهی نحوه نگرش ما به جهان و اندیشیدن درباره زندگی داشتهاند. حتی امروز، ایده های آنها همچنان مهم است. بزرگترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان در طول تاریخ، بینشهای ارزشمندی را در مورد ذهن انسان و دنیایی که در آن زندگی میکنیم به ما ارائه کردهاند.
فلسفه مطالعه پرسشهای اساسی درباره هستی، دانش، ارزشها، عقل، ذهن و زبان است. به دنبال کشف ماهیت واقعیت و معنای زندگی است. فیلسوفان از تفکر انتقادی و تحقیق عقلانی برای بررسی این جنبه های عمیق وجود انسان استفاده می کنند. آنها از طریق نوشته ها و آموزه های خود میراثی غنی را به ارث برده اند که همچنان بر درک ما از خود و جهان تأثیر می گذارد.
اکنون، بیایید فهرستی از برخی از بزرگترین فیلسوفان تمام دوران را که سهم قابل توجهی در خرد جمعی ما داشته اند، بررسی کنیم.
فلسفه چیست؟
فلسفه از کلمات یونانی به معنای "عشق به خرد" گرفته شده است. این مانند یک شیرجه عمیق در درک دانش، هستی و واقعیت است. آن را به عنوان راهی برای تفکر در مورد موضوعات مهمی مانند اخلاق، طبیعت، زیبایی شناسی و موارد دیگر تصور کنید. فیلسوفان، یا متفکران عمیق، در مورد چیزهایی مانند معنای بودن، منطق و نظریه های مختلف فکر می کنند.
نکته جالب در مورد فلسفه این است که فقط یک دسته از ایده های قدیمی نیست. فیلسوفان در مورد وجود انسان فکر می کنند، بنابراین درس های آنها حتی پس از رفتن آنها همچنان باقی می ماند. به همین دلیل است که آموزه های ده فیلسوف برتر از گذشته هنوز هم معنادار است. مثل این است که آنها گنجینه ای از حکمت را به جا گذاشته اند که هنوز هم می توانیم از آن بیاموزیم. بنابراین، اگر تا به حال در مورد سؤالات بزرگ زندگی فکر کرده اید، ممکن است فلسفه برای شما پاسخ هایی داشته باشد!
10 فیلسوف بزرگ تمام دوران
افکار و داستان های عمیقی را که در پس برخی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ وجود دارد، کشف کنید. بیایید به آموزه های ساده و در عین حال تاثیرگذار این ذهن های برجسته بپردازیم.
1- ارسطو
ارسطو فیلسوف مشهور یونانی از 384 تا 322 قبل از میلاد در یونان باستان زندگی می کرد. ارسطو تحت هدایت فیلسوف معروف افلاطون به یک چندمیت تبدیل شد و در زمینه های مختلف سرآمد شد.
ارسطو که اغلب به عنوان اولین دانشمند تاریخ مورد ستایش قرار می گیرد، بیش از 200 رساله تألیف کرد که حدود 31 رساله هنوز در دست انتشار است. آثار متنوع او شامل فلسفه ذهن، اخلاق، نظریه سیاسی، زیبایی شناسی و بلاغت و همچنین زیست شناسی تجربی می شود. شایان ذکر است، او سهم قابل توجهی در مشاهده دقیق گیاهان و حیوانات داشت.
میراث ماندگار ارسطو در کار بنیادی او در زمینه منطق نهفته است که نشان دهنده اولین برخورد سیستماتیک با اصول استدلال صحیح است.
علاوه بر این، او سه روش اصلی بلاغت را شناسایی کرد: اخلاق (اخلاق)، پاتوس (احساسات) و لوگوس (منطق). توسعه نظریه استنباط او که اکنون به عنوان قیاس گرایی شناخته می شود، یکی از جنبه های کلیدی مشارکت های فکری او باقی مانده است. امروزه ارسطو به دلیل شکل دادن به پایه های اولیه رشته های مختلف و نقش پیشگام او در دنیای فلسفه.
2. سقراط
سقراط، فیلسوف یونانی اهل آتن، اغلب به عنوان پیشگام فلسفه غرب و یکی از بزرگترین فیلسوفان تمام دوران شناخته می شود. مشارکت های او عمدتاً در فلسفه اخلاق نهفته است و او را به عنوان اولین فیلسوف اخلاق در این سنت مشخص می کند. علیرغم نداشتن آثار مکتوب از خود، آموزه های او از طریق گزارش های شاگردانش گزنفون و افلاطون حفظ شده است.
سقراط نقشی اساسی در توسعه گفت و گوی سقراطی ایفا کرد، شکلی از ادبیات که حول محور آموزش از طریق هنر پرسشگری متمرکز بود. او به جای سخنرانی های سنتی، به گفتگوهایی پرداخت که تفکر انتقادی و خودشناسی را تشویق می کرد.
متأسفانه باورهای غیرمتعارف سقراط به سقوط او منجر شد. در سال 399 قبل از میلاد، او به اتهام فساد جوانان و امتناع از به رسمیت شناختن خدایان رسمی شهر با حکم اعدام روبرو شد. سقراط حتی در آخرین لحظات خود به اصول فلسفی خود متعهد ماند و میراثی از خود بر جای گذاشت که همچنان بر اندیشه و آموزش غربی تأثیر می گذارد.
3. کنفوسیوس
کنفوسیوس، فیلسوفی از چین باستان (770 - 481 پیش از میلاد)، معتقد به داشتن یک زندگی خوب بر اساس اصول اخلاقی و اخلاقی بود. او می خواست که همه فرصت یادگیری داشته باشند و تدریس را به حرفه ای محترم تبدیل کرد. این ایده با مأموریت دانشگاه مردم همسو می شود، زیرا هم کنفوسیوس و هم دانشگاه هدف مشترکی برای دسترسی به آموزش برای همه دارند.
کنفوسیوس نیز تأسیس کرد کنفوسیوس گرایی، یک سیستم اعتقادی با محوریت اخلاق و اخلاق شخصی. اصول اصلی کنفوسیوسیسم، که اغلب به عنوان اخلاق او از آن یاد می شود، شامل عدالت، خیرخواهی، عدم شرارت و احترام به خودمختاری است. در میان آموزه های او پنج فضیلت ثابت برجسته است: خیرخواهی، درستکاری، امانتداری، شایستگی و خرد.
به طور کلی کنفوسیوس معتقد بود که انسان خوبی است و با دیگران با مهربانی و صداقت رفتار می کند. او فکر می کرد که آموزش و زندگی اخلاقی برای یک جامعه هماهنگ بسیار مهم است. آموزه های او همچنان بر مردم سراسر جهان تأثیر می گذارد و الهام می بخشد تا برای زندگی بهتر و با فضیلت تر تلاش کنند.
4. لائوتزو
لائوتزو، فیلسوف برجسته، نظریه ای را تدوین کرد که به شدت با تائوئیسم گره خورده بود، یک سیستم اعتقادی که در حدود 500 سال قبل از میلاد در چین باستان سرچشمه گرفت. تائوئیسم بر همزیستی هماهنگ حیوانات و انسان در جهان هستی تاکید دارد. لائوتزو، که کتاب اولیه تائوئیستی را نوشت، همچنین مفهوم جاودانگی معنوی را معرفی کرد و پیشنهاد کرد که روح از بین نمیرود، بلکه پس از مرگ با جهان ادغام میشود. او از زندگی در هماهنگی با چی (یا چی)، انرژی هدایت کننده جهان، حمایت می کرد.
فلسفه تائوئیسم شامل اصل متعادل کردن نیروها است که نماد آن یین و یانگ است. این ایده نشان می دهد که چگونه نیروهای متضاد، مانند نور و تاریکی، گرم و سرد، و کنش و انفعال، برای ایجاد نظم در جهان همکاری می کنند. در قرن هشتم میلادی، تائوئیسم به دین سلسله تانگ تبدیل شد. تائوئیسم علیرغم اینکه یکی از ادیان اصلی چین در کنار کنفوسیوس و بودیسم بود، در طول تسلط کمونیست ها در سال 8 با سرکوب مواجه شد.
همچنین خواندن: نقد اجتماعی چیست؟ انواع نقد اجتماعی
5. جان لاک
جان لاک، محقق اروپایی در قرن هفدهم، در آکسفورد کار میکرد و به تحقیقات پزشکی پرداخت. او به خاطر کمک هایش به روشنگری و پیشرفت لیبرالیسم مشهور است.
لاک قاطعانه از حق همه برای زندگی، آزادی و دارایی دفاع می کرد و مفهوم حق الهی پادشاهان را رد می کرد. به گفته وی، اگر حاکمی این حقوق را رعایت نمی کرد، مردم این اختیار را داشتند که شاه را با استفاده از زور خلع کنند. اعتقاد اصلی او این بود که مسئولیت اصلی یک دولت، خدمت به منافع مردم است.
ایده های لاک با تأکید بر اهمیت حمایت از حقوق فردی، پایه و اساس مفهوم حکومت محدود را پایه گذاری کرد. افکار تأثیرگذار او در مورد حکومت و حقوق بشر همچنان به شکل دادن به فلسفه سیاسی و درک رابطه بین حاکمان و حاکمان ادامه می دهد.
6. فردریش نیچه
فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، با نوشته های خود که موضوعات مختلفی از جمله علم، هنر، فرهنگ و تاریخ را پوشش می دهد، اثر مهمی در جهان غرب بر جای گذاشت. او تأثیر عمیقی بر اگزیستانسیالیسم و سوررئالیسم داشت، دو جنبشی که در پی مشارکت های او پدیدار شدند.
فلسفه کلیدی نیچه، نیهیلیسم، نشان می دهد که همه چیز، از جمله زندگی، فاقد معنای ذاتی است. این ایده تأثیر ماندگاری داشته و جنبشهای فلسفی و هنری را شکل داده است که در سالهای پس از زمان او به وجود آمد. افکار او باعث ارزیابی مجدد باورهای سنتی شد و راه را برای دیدگاه های جدید در مورد هستی هموار کرد.
به عبارت ساده تر، نیچه معتقد بود که زندگی هدف از پیش تعیین شده ای ندارد. این تصور باعث شد که بسیاری از هنجارهای تثبیت شده سوال کنند و ایده های غیر متعارف را بررسی کنند. تأثیر موج دار فلسفه او به جنبش های اگزیستانسیالیستی و سوررئالیستی گسترش یافت و نحوه درک مردم از جهان اطراف را شکل داد. امروزه، اندیشههای نیچه همچنان مورد بررسی و بحث قرار میگیرد و او را به شخصیتی برجسته در تاریخ فلسفه تبدیل میکند.
7. کارل مارکس
کارل مارکس را یکی از بزرگترین فیلسوفان تمام دوران می دانند. او اهل آلمان است و در دهه 1800 زندگی می کرد. او مارکسیسم را مطرح کرد، ایده ای درباره جامعه، سیاست و پول. مارکس فکر می کرد که در جامعه، بین دو گروه جنگ وجود دارد: کارگران و ثروتمندانی که صاحب مشاغل هستند.
او معتقد بود که روزی کارگران در یک مبارزه بزرگ علیه ثروتمندان قیام خواهند کرد. در این مبارزه کارگران کنترل اقتصاد را در دست خواهند گرفت. مارکس در مورد کمونیسم بسیار صحبت کرد، نظامی که در آن همه چیز بین همه مشترک است و هیچ مالکیت خصوصی وجود ندارد.
عقاید مارکس بسیار قدرتمند بود و او به دلیل حمایت از کمونیسم به شهرت رسید. او می خواست شیوه کار جامعه را تغییر دهد تا با همه منصفانه رفتار شود. افکار مارکس بر بسیاری از مردم در سراسر جهان تأثیر گذاشت.
8. رالف والدو امرسون
رالف والدو امرسون، فیلسوف، مدرس، مخالف لغو و مقالهنویس آمریکایی، تأثیر قابل توجهی بر جامعه گذاشت. برجستهترین مشارکت او مقالهای با عنوان «اتکاء به خود» است. او که در دهه 1800 زندگی می کرد، شباهت هایی با معاصران رمانتیک بریتانیایی داشت و بر پیوند عمیق بین خدا، انسانیت و طبیعت تأکید داشت.
کار امرسون دارای قدرت دگرگون کننده است و خوانندگان را تشویق می کند تا به قضاوت خود بیش از هر چیز اعتماد کنند. ایده های او با اهمیت فردگرایی و اتکا به خود طنین انداز می شود و مردم را ترغیب می کند که به توانایی های خود ایمان داشته باشند. امرسون از طریق نوشتههایش حسی از توانمندی را القا میکند و از استقلال شخصی و قدرتی که از همسویی فرد با دنیای طبیعی ناشی میشود، دفاع میکند.
علاوه بر این، تأثیر رالف والدو امرسون فراتر از زمان او می رود و میراثی ماندگار بر جای می گذارد که اعتماد به نفس و ارتباط افراد با خدا و طبیعت را ترویج می کند. تاکید او بر اتکا به خود همچنان الهام بخش و راهنمای کسانی است که به دنبال گذر از پیچیدگی های زندگی با اعتماد به نفس و استقلال هستند.
9. امانوئل کانت
امانوئل کانت، فیلسوف معروف از 1724 تا 1804 در نزدیکی دریای بالتیک، به دلیل آثارش در زمینه عقل عملی، عقل محض، و قدرت قضاوت شناخته شده است. کانت معتقد بود که تعیین اخلاقی بودن اعمال به جای تمرکز بر پیامدها، بر انجام وظیفه ما متکی است. اصل اخلاقی اصلی او تأکید می کند که استدلال اخلاقی بر سایر اشکال استدلال ارجحیت دارد.
دیدگاه کانت در مورد اخلاق بر این ایده متمرکز است که اعمال درست یا نادرست بر اساس این است که آیا ما وظیفه خود را انجام می دهیم، نه بر اساس نتایج اعمالمان. بر اساس قانون اساسی اخلاق او، استدلال اخلاقی اهمیت بیشتری نسبت به سایر اشکال استدلال دارد.
به طور کلی، فلسفه کانت بر اهمیت وظیفه و الزام اخلاقی در ارزیابی ماهیت اخلاقی اعمال ما تأکید می کند. میراث او با تأکید متمایز بر برتری استدلال اخلاقی در قلمرو اخلاق مشخص شده است.
همچنین خواندن: فهرست تمام مکاتب روانشناسی توضیح داده شده
10. اپیکور
اپیکور، فیلسوف خردمند یونانی که از 341 تا 27 قبل از میلاد می زیست، فلسفه اپیکوریسم را پایه گذاری کرد که تأثیر بسزایی داشت. او آموزه های خود را بر این ایده متمرکز کرد که هدف نهایی زندگی انسان شادی است که از طریق فقدان اختلالات روانی و درد جسمی به دست می آید.
به عقیده اپیکور، کلید یک زندگی کامل در جستجوی لذت نهفته است، نه صرفاً اعمال عقل. او استدلال کرد که شادی واقعی بالاترین خیر برای انسان است. او با اشاره به اینکه امیال غیرمنطقی منشأ اضطراب هستند، پیشنهاد کرد که با از بین بردن ترس از مجازات و مرگ، می توان اضطراب را کاهش داد و به شادی واقعی رسید. اپیکور بر اهمیت درک و مدیریت تمایلات برای داشتن یک زندگی شاد و لذت بخش تأکید کرد. آموزههای او از رویکردی متعادل به لذت، دوری از زیادهروی بیش از حد و غیر ضروری حمایت میکند.
به طور کلی، اپیکورانیسمهمانطور که اپیکور از آن حمایت می کند، زندگی اختصاص داده شده به شادی، عاری از اختلالات ذهنی و درد جسمی را تشویق می کند که از طریق تعقیب اندیشمندانه لذت و از بین بردن ترس های غیر منطقی به دست می آید.
نتیجه
بسیاری از ایدهها و فلسفههای برخی از بزرگترین فیلسوفان تمام دوران در دنیای امروز نیز مرتبط هستند. این متفکران باستانی کمک زیادی به درک ما از انسانیت و نحوه تعامل ما با خود، دیگران، طبیعت و امر الهی کرده اند.
تأثیر پایدار بزرگترین فیلسوفان همچنان به شکل دادن به تفکر ما ادامه می دهد و ما را تشویق می کند تا در سؤالات به روش های جدید و عمیق فکر کنیم. آنها اصول راهنمایی را به ما عطا کرده اند که بر رفتار ما در جامعه تأثیر می گذارد، مفاهیم ما از حکومت، شعر، آموزش، ریاضیات و علوم را شکل می دهد و الهام بخش کاوش ما در جنبه های مختلف زندگی است.
ثابت شده است که این مبانی فلسفی پایدار هستند و بینشهای ارزشمندی را در اختیار ما قرار میدهند که در طول اعصار پایدار میمانند. همانطور که ما در پیچیدگی های دنیای مدرن خود پیمایش می کنیم، خرد این غول های فلسفی به عنوان یک راهنمای جاودانه برای پیگیری های فکری و اخلاقی ما عمل می کند.
پاسخ دهید